۱۳۸۷ آذر ۶, چهارشنبه

آیا تلاش های حقوق بشری به اندازه‌ی کافی نتیجه ‌بخش بوده؟

سایت گذار سلسله گفتگویی داشته با فعالان حقوق بشر درباره میزان نتیجه بخش بودن تلاش های کوشندگان سیاسی و اجتماعی و فعالان حقوق بشر برای توقف نقض حقوق انسانی در ایران. گذار می پرسد:

۱- در سال‌های اخیر، آیا فعالیت‌های حقوق بشری و دموکراسی‌خواهانه‌ی فعالان جامعه‌ی مدنی در ایران به اندازه‌ی کافی نتیجه‌بخش بوده و آیا انجام چنین فعالیت‌های را در شرایط امروزی همچنان مفید می‌دانید؟ آیا در این زمینه دستاوردهای اندکی بدست‌ آمده یا بسیار؟ چه گروه‌‌های موفق‌تر بوده‌اند و چرا؟ آیا تماس با حاکمیت برای درخواست‌های مدنی را در شرایط حاضر مثمرثمر می‌دانید؟

٢- در شرایط امروزی، چه شیوه یا شیوه‌‌های را برای پیشبرد فعالیت‌های حقوق بشری و دموکراسی‌خواهانه در داخل ایران پیشنهاد می‌کنید؟ به نظر شما، در این میان، فعالان و مروجان حقوق بشر و دموکراسی‌خواهان ایرانی خارج از کشور چه نقشی می‌توانند بازی کنند؟

من به این دو سوال اینگونه پاسخ دادم:

بستگی به منظور شما از مفهوم «نتیجه‌بخشی» دارد. اگر نتیجه‌بخشی را پایان اعدام کودکان و شکنجه‌ی دانشجویان و زندانی کردن دگراندیشان و ناراضیان سیاسی بشماریم، و یا گشوده شدن درهای بازداشتگاه امنیتی ٢۰۹ و پایان اخراج و ممنوع‌التحصیل شدن دانشجویان منتقد و یا حتی رعایت شدن قانون تفکیک جرایم در زندان‌های تحت مدیریت سازمان زندان‌ها (و نه حتی بسته نشدن چشم زندانی‌ها هنگام بازجویی در بازداشتگاه‌های مخفی و امنیتی جمهوری اسلامی) و امثال آن بدانیم؛ به نظر من نتیجه‌بخش نبوده است. حکومت ایران احترامی برای فعالیت کوشندگان حقوق بشر و درخواست‌های سازمان‌های داخلی و بین‌المللی مدافع حقوق بشر برای پایان دادن به سرکوب‌ها قائل نیست. حتی آقای محمد جواد لاریجانی چند ماه پیش تلاش‌گران حقوق بشر درون ایران را "قلابی" قلمداد کرد. از یاد نبریم که مجازات ۱۱ سال زندان برای محمد صدیق کبودوند که تنها به سبب تاسیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان بوده - مجازاتی که خانم نسرین ستوده حقوق‌دان در تهران آن را بی‌سابقه و تعجب‌برانگیز نامیده - و یا اعدام یعقوب میرنهاد یک وبلاگ‌نویس و فعال مدنی در بلوچستان و قطع دست و پای چند زندانی در همان منطقه از کشور یا اعدام کسانی که زیر سن ۱۸ سال مرتکب جرم می شوند، همین اواخر و به رغم اعتراض‌های گسترده‌ی فعالان حقوق بشر در داخل و در سطح جهانی رخ داده است. اما اگر وضعیت امروز را با تابستان سال ۱٣٦۸ مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که روشنگری‌های آزادی‌خواهان و تلاش‌گران حقوق بشر سبب شده رژیم نتواند به راحتی ناراضیان را از سر تیغ بگذراند. هر چند در مقاطعی باندهایی مانند گروه سعید امامی این وظیفه را انجام داده‌اند که البته بازتاب‌های منفی و تبعات سنگینی برای حکومت به همراه داشته است.

دولت پادگانی محمود احمدی‌نژاد نشان داده که برای هیچ کدام از پیمان‌نامه‌های بین‌المللی احترام به حقوق بشر و شهروندی احترامی قائل نیست. عمادالدین باقی چهره‌ی سرشناس مدافع حقوق بشر را به درون سلول انفرادی بردند تا به سکوت و توقف اعتراض به نقض حقوق بشر وادارش کنند؛ اما آیا آن‌ها به هدف‌شان رسیده اند؟ به هیچ وجه.

هرچند سرکوب‌ها ادامه داشته و حتی گسترش یافته، صدای اعتراض به نقض حقوق بشر از هر زمانه‌ی دیگر رساتر به گوش می‌رسد. جنبش‌های اجتماعی رشد کرده و فعالیت و اعتراض‌هایشان افزایش یافته است. شاید بیشتر شدن سرکوب‌ها به همین سبب است؛ چرا که رژیم‌های خودکامه وقتی از برآوردن نیازهای روزمره مردم؛ از آوردن نان به سر سفره مردم با وجود درآمد سالانه‌ی ٦٥ تا ۸۰ میلیارد دلار از طریق نفت و پتروشیمی جمهوری اسلامی ناتوان می‌شوند، برای فرافکنی، دشمن‌تراشی می‌کنند و دشمن‌های فرضی و خارجی می‌سازند و می‌کوشند با سرکوب اعتراض‌های برآمده از کاستی‌‌ها، جامعه را کنترل کنند. در این شرایط حکومت فعالان حقوق بشری داخلی را هم "دشمن" و "برانداز" محسوب می‌کند. محافل امنیتی شیرین عبادی را عاملی در دست سازمان‌های جاسوسی غرب، میرنهاد را عضوی در خدمت شورشیان عبدالمالک ریگی، هانا عبدی و رناک صفارزاده اعضای کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز را افرادی مرتبط با شورشیان پژاک و دانشجویان چپ‌گرای بازداشت شده در مراسم روز دانشجو در ایران را به افرادی در خدمت برنامه‌های براندازانه‌ی غرب و دانشجویان تحکیمی را وابسته به گروه‌های اپوزیسیون خارج از کشور متهم می‌کنند. همین چند شب پیش مستندی از شبکه اول تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد که در آن اینترنت و به ويژه یاهو مسنجر را عاملی برای به انحراف کشیده شدن جوانان معرفی می‌کرد!

هرچند حکومت در برابر اعتراضات اجتماعی نرمش نشان نمی‌دهند، اما تلاش مدافعان حقوق بشر در بازتاب دادن سرکوب و نقض حقوق مردم در سطح بین‌المللی باعث چند مورد عقب‌نشینی حکومت از مواضع خود شده است: یکی درباره‌ی اعدام‌های علنی در خیابان‌ها که پس از انتشار عکس‌های دهشتناک اعدام زندانیان از طریق آویختن‌شان بر جرثقیل‌ها در رسانه‌های بین‌المللی، قوه قضاییه در بخش‌نامه‌ای اعلام کرد از این پس در درون زندان‌ها اعدام می‌کنیم. نمونه دیگر عقب‌نشینی، اعدام افرادی است که زیر سن هجده سال مرتکب جرم شده‌اند؛ موضوعی که در جریان سفر اخیر احمدی نژاد به نیویرک مرتباً از وی پرسیده شد و او هم از دادن پاسخ صحیح طفره رفت. اخیرا مقامات قضایی ایران اعلام کردند می‌خواهند دست از این مجازات بردارند. اگرچه این خبر خوشحالی مدافعان حقوق بشر و مخالفان مجازات اعدام را در پی داشت؛ چند روز بعد یکی دیگر از مقامات قضایی گفت این دستورالعمل درباره‌ی مجازات قصاص صدق نخواهد کرد! یعنی روز از نو و روزی از نو!

نمونه‌ی دیگر لایحه‌ای به نام "حمایت از خانواده" است که توهینی آشکار به کرامت انسانی زن بود و موجی از اعتراض صاحب‌نظران اجتماعی، به ویژه فعالان حقوق زنان را برانگیخت. این لایحه با فشار افکار عمومی فعلاً متوقف مانده است. فعالان حقوق زنان اعلام کرده بودند در صورت طرح شدن این لایحه در مقابل مجلس تجمع خواهند کرد. توقف لایحه به نوعی برای آن‌ها پیروزی بود.

می‌پرسید آیا تماس با حاکمیت برای درخواست‌های مدنی مثمرثمر بوده و آیا این روش از ضربه‌پذیری فعالان کاسته است؟

آقای کبودوند یا آقای باقی بسیار شفاف و به دور از خشونت در صدد قبولاندن اصول و ارزش‌های انسانی و حقوق بشری به حکومت بودند؛ اما حکومت آنان را به زندان افکند و شکنجه و آزار داد. این واقعیت گواه آن است که در شرایط کنونی و تحت سلطه‌ی حکومت پادگانی و یک‌دست شده و قدرت بی‌مهار و مسئولیت‌ناپذیر، گوش حکومت بدهکار این حرف‌ها نیست. آیا چاره‌ی دیگری داریم؟ آیا اگر فعالیت‌ها به زیر زمین برود، توهم توطئه‌ی حکومت بیشتر نخواهد شد؟ ضربه‌پذیری بیشتر نخواهد شد؟ به باور من خواهد شد. شفاف بودن فعالیت‌ها و اصرار بر خواسته‌های دمکراتیک، مبارزه‌ای مدنی و عاری از خشونت است. این گونه از مبارزه دست حکومت را برای سرکوب بیشتر می‌بندد. فعلا آن‌ها هر که را بازداشت می‌کنند به شرکت در عملیات توطئه‌آمیز امریکا برای براندازی حکومت متهم می‌کنند. از آرش و کامیار علایی گرفته تا عشا مومنی که برای تکمیل پروژه‌ی دانشگاهی‌اش از فعالیت زنان برابری‌طلب گزارش تهیه می‌کرد!

پاسخ بخش دوم:
الان بیش از هر زمان دیگری جنبش‌های اجتماعی بالغ شده‌اند. البته حکومت از همبستگی آن‌ها می‌هراسد و سعی دارد با سرکوب و زندانی کردن رهبران‌شان، جلو اتحاد آن‌ها را بگیرد. اما می‌بینیم که دانشجویان به دیدار خانواده‌ی منصور اسانلو – یکی از رهبران سندیکا‌ی کارگران شرکت واحد– می‌روند و با او همدردی می‌کنند یا به اجتماع زنانی می‌روند که در پی حق برابر بودن زن و مرد هستند. ممکن است بازداشت و زندانی ‌شوند، اما پیوندها گسسته نمی‌شود. الان دیگر تابستان ۱٣٦۸ نیست که حکومت بتواند ناراضیان سیاسی‌اش را تیرباران کند و افکار عمومی لب به اعتراض نگشایند. عصر اینترنت است و ماهواره. سانسور و خفقان هست، اما جوانان هر روز راه‌های تازه‌ای برای دور زدن این فیلترینگ می‌جویند. حکومت نمی‌تواند به دور ایران حصار بکشد و مردم را درون‌اش زندانی کند. مردم دارند می‌فهمند که دمکراسی و آزادی چه گوهر گران‌بهایی است. هر چقدر سطح آگاهی‌ها بالا برود، مطالبه‌ی آن حقوق بیشتر می‌شود. فعالان حقوق بشر این وظیفه را بر دوش گرفته‌اند که جامعه را آگاه کنند. هانا-ها و روناک‌ها می‌روند به روستاها و برای بالا بردن آگاهی می‌کوشند. زنان یک میلیون امضا به در خانه‌ها می‌روند و امضا جمع می‌کنند و با مردم درباره‌ی حقوق شهروندی‌شان سخن می‌گویند.

فعالان ایرانی و بین‌المللی خارج از کشور بازتاب دهنده‌ی این صداها بوده و هستند. آن‌ها به درون سازمان ملل راه یافته‌اند. نهم ژوئن گذشته گروهی از آن‌ها با گروه کاری شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو دیدار کردند. اعتراض اخیر دبیر کل سازمان ملل متحد به نقض حقوق بشر حکومت جمهوری اسلامی حاصل تلاش همه‌ی فعالان حقوق بشر در درون و برون مرزها برای انعکاس وقایع ایران بوده است. جمهوری اسلامی باید تصمیم بگیرد آیا می‌خواهد جزیی از جامعه‌ی جهانی باشد یا راه انزوای بیشتر را می‌پیماید؟

برای خواندن ترجمه انگلیسی اینجا را کلیک کنید!

۱۲ نظر:

  1. به نظر من همه باید بر علیه حکم اعدام کودکان تلاش کنیم.

    پاسخحذف
  2. کیانوش جان درباره زندانها بیشتر بنویس. قبلا داستان هاتو می خوندم. خیلی تاثیرگذار بود. قربانت

    پاسخحذف
  3. agha man az to shekayat daram, barha barat email ersal kardam va khabarhaye iran ro ersal kardam dar morede vaziyate khodam va khanevadam tozih dada, ama shoma in ha ro montasher nakardi, man in akhbar kamelan movasagh boode va man nemidoonam chera inha ro shoma ahamiyat nadadi. lotfan dar in mored tozih bedeh.. dar email alireza boodam

    پاسخحذف
  4. آقای سنجری عزیز
    خوب خار شدی به چشم دشمن.
    درود بر تو.
    دمت گرم.
    موفق باشی.

    پاسخحذف
  5. salam...be nazare man ham agar bekhaiim natije bakhsh boodane faaliyathaye shoma azizan roo bar mabanye azadiye tamame zendaniha va azadi faaliyate ahzabe mokhtalef dar iran bedoonim ,na !khob aslan kafi naboode. ama ,bi ensaf ham nabashim shayad ke na ghataan joloye khili chizharoo be tore khod agah gereftin...va man fekr mikonam dolate jomhoriye eslami khili zaaf dare be dalile inke agar zaaf nadasht az hich hezboo goroh va ghodrati nemitarsii.ma beheton eftekhar mikonim.
    movafagh bashi

    پاسخحذف
  6. سلام کیانوش عزیز
    حرفها برای گفتن بسیار و ..
    فقط امیدوارم از صمیم قلب آرزو میکنم در همه مراحل زندگی ات موفق و سربلند باشی
    و همیشه با عزمی راسخ و اراده ای قوی بتوانی به هر آنچه میخواهی برسی

    درود برتو

    اکام

    پاسخحذف
  7. salam pesar, delam barat tang shode. dar voa didamet khoshhal shodam pesar. bargharar bashi

    پاسخحذف
  8. خدارحمتتان کند که حالت وبلاگتان را تغییر دادید وبلاگ قبلی قشنگتر بود ولی این وبلاگ بهتراست.

    پاسخحذف
  9. کیانوش عزیز
    از برنامه هاتون مثل همیشه کلی استفاده کردم.سپاسگزارم از زحماتتون.

    پاسخحذف
  10. doroodi digar be Kiyanoosh gerami va aziz. shad bashi va pirooz.
    Pardis

    پاسخحذف
  11. خسته نباشید.
    درود بی پایان بر شما کیانوش عزیز.

    پاسخحذف
  12. با سلام
    وبلاگ خیلی جالب و کاملی دارید .میشه کاملترهم بشه
    موفق باشید ارادتمند آرمان

    پاسخحذف

نظر شما چیست؟